عاشقی جرم قشنگیست..‌.

سوار بر امواج رؤیا
با روانی پر از ترس فردا
و دلی ناشاد و پر از غم ها
و سری لبریز از معما
به سوی آینده ای نا پیدا
روح خود را پرواز می دهم
می گذرم از سیاهی ها
از همه دلشکستگی ها
از درد های مدفون
با خیالی دگرگون
و دلی پیر و پر از خون
به سوی معراج عاشقی گام بر می دارم
احسان

عاشقی جرم قشنگیست..‌....

حافظه ام همه چیز را  براحتی فراموش می کند

خسته شدم از بس ساییدمش و تو هر بار نمایان تر شدی

عاشقی جرم قشنگیست..‌....

نشاط انگیز و ماتم زایی ای عشق عجب رسواگر و رسوایی ای عشق اگر چنگ تو با جانی ستیزد چنان افتد که هرگز برنخیزد ترا یک فن نباشد ذوفنونی بلای عقل و مبنای جنونی تو لیلی را ز خوبی طاق کردی گل گلخانه ی آفاق کردی اگر بر او نمک دادی تو دادی بدو خوی ملک دادی تو دادی لبش گلرنگ اگر کردی تو کردی دلش را سنگ اگر کردی تو کردی به از لیلی فراوان بود در شهر به نیروی تو شد جانانه ی دهر تو مجنون را بشهر افسانه کردی زهج عاشقی جرم قشنگیست..‌....ادامه مطلب